تشنه ظهور
با تو قلم سبزم را دوباره به دست گرفتم
تا با تو زيبا ترين جمله دنيا را بسازم
جملهاي که فقط با حضور سبز تو توان ساختنش را دارم
اي آسمانيترين يار
با تو بودن سهم کمي نيست
اما بي تو بودن
خزان هزاران بهار نديده است
پس بمان با من!
بمان تا بودنم با تو رنگ دوباره بگيرد
رنگ يک دنيا رفاقت، صميميت، عشق و احساس
با تو بايد واژهها را معنا کرد
واژه هاي ناگفتهام که مدتي است در بغض فرو نرفتهام مانده
تنها بهانه ماندن من انتظار ديدن تو است
و فقط بودن درکنارتو مرا به آرامش سبز خواهد رساند
بمان بامن!
به اميد ظهور مولاي عشق
مولاي سبزپوش که عمريست ظهورش را تشنه ايم
چراکه او حضور دارد، ولي نميدانم کي خواهد آمد؟!...
![]()
+ نوشته شده در دوشنبه دوازدهم اسفند ۱۳۸۷ ساعت 20:19 توسط Fotros
|
مولای من یا بقیه الله