اشعار زیبا

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم نه ؛ ولی
برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
دوباره صبح؛ ظهر ؛ نه غروب شد نیامدی
برای مشاهده منبع این شعر اینجا کلیک کنید.
+ نوشته شده در جمعه هفدهم آبان ۱۳۸۷ ساعت 15:56 توسط Fotros
|
مولای من یا بقیه الله