20
15 بهمن ،
رأس ساعت 20:20
رسما 20 ساله میشم...
امسال لحظه تحویل سال نو هم ساعت 20:20:20 !!!
میگما!
خدا کنه حالا که همه چی 20 امسال منم 20 باشه :-)
15 بهمن ،
رأس ساعت 20:20
رسما 20 ساله میشم...
امسال لحظه تحویل سال نو هم ساعت 20:20:20 !!!
میگما!
خدا کنه حالا که همه چی 20 امسال منم 20 باشه :-)
امروز به اتفاق خانواده به بابل رفتیم و یکی از دوستای مجازیمو دیدم و باهم رفتیم مزارشهدای بیشه سر(یکی از روستاهای بابل)
امروز بالاخره بعد از کلی انتظار رفتم پیش کمیل
گه از معنویات و حالات خوشی که کنار مزار کمیل داشتیم بگذریم ، میرسیم به رفتن به خونه کمیل و دیدن روی ماه پدر و مادر مهربونش...
یه پدر و مادر مهربون و ماه که باروی باز ازمون استقبال کردن طوریکه انگار چندساله مارو میشناسن حتی وقتی برادرزاده ی کوچولوی کمیلو آوردن تو اتاق، مامان کمیل من و آبجیمو عمه های اون کوچولو خطاب کرد...
یکی از قسمتای جالب دیگه امروزمون فیلمایی بود که برادر شهید برامون گذاشت و با روحیات کمیل بیشتر آشنا شدیم...
خلاصه بگم که امروز ، روز خیلی خوبی برای من و خانوادم بود...
+ شهید کمیل صفری تبار یکی تکاوران گروه صابرین بودن که 13 شهریور سال 90 تو درگیری با گروه پژاک مناطق سردشت آسمونی شدن...
شادی روحش صلوات
ای آنکه بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای ؛
دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش...
+ سی و دومین سالگرد شهادت شهید نوروزعلی رستمانی تسلیت و گرامی باد...
+ علی ِ من ، خیلی دوستت دارم...
گفت تا پیاده نروی نمی توانی درک کنی ،
گفتم چه چیز را؟
گفت :
ذره ای از شوق زینب برای زیارت دوباره برادر را...
24 آذر 91 بود...
یادمه اون روز علی رغم اصرارهای ما ، پدر راضی نشد که بریم خونه عمه
پس بعد از ناهار برگشتیم بهشهر
من و زهرا تو اتاقمون بودیم که صدای زنگهای مکرر موبایل و تلفن خونه ما رو دستپاچه کرد
یه لحظه صدای فریاد پدرم رو شنیدم که داشت با سمیرا صحبت میکرد و سعی میکرد آرومش کنه از بین حرفاش شنیدم که کربلا بمب گذاشتن
تو دلم آشوب شد نمی دونستم چرا اما یه حسی بهم میگفت که برا مادر سمیرا اتفاقی افتاده
چند دقیقه مونده بود به ساعت 2 ، کنترلو برداشتمو زدم شبکه 1
اخبار ساعت1 :
گوینده خبر :
اتوبوس حامل 41 نفر از زائران مازندرانی اهل شهرستان بهشهر،در سامرا مورد حمله انتحاری قرار گرفت ، اسامی شهیدان به شرح زیر است :
شهیده ام لیلا کشاورزیان و شهیده نازدانه سعدی !!!
دیگه هیچی نشنیدم رو زمین نشستم و فقط به مادرم گفتم مامان ِ سمیراست!
مادرم با وحشت بهم گفت چی میگی دیوانه مادر ِ سمیرا که اسمش نازدانه نیست
اما من ازونجایی که سال قبل براش تو سایت اهدای عضو ثبت نام کرده بودم خوب میدونستم اسمش تو شناسنامه "نازدانه" ست...
دیگه نفهمیدم چی شد یادم نیس چجوری خودمونو رسوندیم تا خونه سمیرا
تو همون چند دقیقه که برسیم خونه شون همش خدا خدا میکردم همه چی دروغ باشه همش حرفای چندشب پیشش که خونمون بودن تو ذهنم مرور میشد...
" اگه شهید شدم ... اگه بر نگشتم... افتخارمه که شهید بشم... من عاشق شهدام... و... "
وااااااااااای خدای من ، انگار میدونست که چه واقعه ای در انتظارشه...
و یکشنبه 24 آذر 1392 یک سال از اون روز میگذره...
+ سمیرای عزیزم ، سالروز آسمانی شدن مادر مهربونت رو بهت تسلیت عرض میکنم.
+ یاد 4 شهید این حادثه شهیدان : حمیدرضا آقابراری ، گوهرصادقی، نازدانه(فاطمه صغری) سعدی ، ام لیلا کشاورزیان گرامی و روحشان شاد (برای شادی روح این عزیزان صلوات ...)
ای عبــاس ،
بی شک برادری را آموختی به تمام برادران
و چه زیبا طعنه زدی بر قابیل !!!
عجیب حکایتی است !
" عزیز " ترین ها
حسیـــــن (ع) و یوســـــف (ع)
از " گودال " و " چاه "
به آسمان عزت رسیده اند...
+ فرارسیدن ماه حزن و اندوه و ایام عزاداری سالار شهیدان ، مظلوم کربلا تسلیت باد...
27 مهر 1372 بود...
پلک جهان می پريد
دلش گواهی مي داد ،
اتفاقی مهمی می افتد
و...
فرشته ای از آسمان فرود آمد به نام ~ سـ مـ یــ ر ا ~
فرشته ای که سالها بعد ، شد بهترین دوست ِ یه فرشته دیگه به نام فــُطرس !!! (خودمرسی)
چه لطیف است حس آغازی دوباره،
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس...
و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!
و چه اندازه شیرین است امروز...
روز میلاد...
روز تو!
روزی که تو آغاز شدی!
تولدت مبارک
سمیرای عزیزم ،
الهی جاده زندگیت هموار، آسمان چشمانت صاف و دریای دلت همیشه آرام و زلال باشد
و هیچ وقت از دنیا خسته نباشی
دوستت دارم
+ ینی سمیرا ازین پست خوشش اومده یا نه؟!
+ خوش اومد ؟! خوشش نیومد ؟!
+ ها خوشش اومد
تابستان 92 هم گذشت...
28 تیر...
جمعه ی لعنتی...
جمعه ای که خاله مهربانم ما رو در کمال اندوه و ناباوری تنها گذاشت و پرکشید...
و لحظه های دردناک دلتنگی...
روزهای سرد و بی روح...
روزهای غم انگیز جدایی...
روزهای تلخی که هیچ شیرینی نتونست جبرانش کنه حتی قبولیم تو رشته مورد علاقه م ...
آهای تابستان 92 !!!!
حالا که داری میروی یادت باشد ،
روزهای گرمت به سردی گذشت...
خداحافظ تابستان ِ 92...
خداحافظ تابستان لعنتی...
+ فردا صبح میرم خوابگاه ، انشاالله از 2شنبه صبح کلاسام شروع میشه
این مدت خیلی سرم شلوغ بود شرمنده دوستای عزیزی شدم که میومدن کامنت میذاشتن ...
همه کامنتها خونده شد اما وقت نداشتم جوابتونو بدم
شرمندم...
اگه عمری باقی بود بازم آپ میکنم...
خدانگهدار...
سلام به دوستای گلم
خیلی شرمنده که ختم قرآنو اینقد دیر گذاشتم برا همینم تعداد صفحاتو بیشتر کردم
ممنون میشم تا آخر این هفته سهمتون+ترجمه شو بخونید ک سری جدیدو بذارم....
~ ~ نام شرکت کنندگان/سوره/آیه ~ ~
1- آشنای دل / اسراء / 18 تا آخر
2- محمود / کهف / 1 تا 34
3- زهرا کوچولو / کهف / 35 تا 83
4- ربابه / کهف - مریم / 84 تا 38
5- دل شکسته / مریم / 39 تا آخر
6- هدی / طه / 1 تا 76
7- خانم احمدی / طه / 77 تا آخر
8- فطرس / انبیاء / 1 تا 57
9- چکامه / انبیاء / 58 تا آخر
10- فاطمه دختر خاله ی چکامه / حج / 1 تا 38
11- نعیمه / حج / 39 تا آخر
12- حانیه / مؤمنون / 1 تا 74
13- محمدرضا / مؤمنون - نور / 75 تا 20
14- زهرا / نور / 21 تا 53
15- سمیرا / نور - فرقان / 54 تا 20
16- خاله چکامه / فرقان / 21تا آخر
17- آقاحسین / شعرا / 1 تا 111
18- عاشق ولایت / شعرا / 112 تا آخر
19- علی انتظار / نمل / 1 تا 55
20- غزاله / نمل - قصص / 65 تا 50
21- روشن / قصص / 51 تا آخر
22- هاجر / عنکبوت / 1 تا آخر
23- بانوی بهشت / روم / 1 تا 41
24- فاطمه / روم - لقمان / 42 تا 28
25- ایران خانوووم / لقمان - سجده - احزاب / 29 تا 6
26- اعظم جون / احزاب / 7 تا 43
27- زهرا (ت) / احزاب - سباء / 44 تا 7
28- مسی / سبا- فاطر-یس-صافات-ص-زمر / 8 تا 5
29- مری / زمر / 6 تا 47
30- پرواپیشگان / زمر - غافر / 48 تا 16
31- بهناز / غافر / 17 تا 58
32- ت ص ت / غافر - فصلت - شوری / 59 تا 10
33- سحرجون / شوری - زخرف / 11 تا 60
34- صالحون / زخرف - دخّان / 61 تا 59
35- دنیا / جاثیه - احقاف / 1 تا 14
36- زهرا بنت الهدی / احقاف - محمّد / 15 تا 19
37- محدثه / محمّد - فتح / 20 تا 23
38- ؟
یادم باشد :
دریا باشم تا متعفن نشوم...
- مشهد خیلی خوش گذشت جاتون خالی ، نایب الزیاره همه دوستان بودم
- پیشاپیش میلاد باسعادت خورشید مهربان ایران امام رضا(ع) رو هم بهتون تبریک میگم
- جواب کنکور اومد ...
من رشته آموزش زبان انگلیسی دانشگاه روزانه گنبد قبول شدم ...
خداروشکر ...
همون رشته ای بود که خیلی بهش علاقه داشتم...
ایشالله همه دوستای گلم هم موفق باشن
سلام
دوستان عزیزم امروز میخوام گزارشی از جشن تولد ملکه انگلیس رو براتون بذارم!!!!
در حالیکه مردم انگلیس به شدت در تنگنا هستن و از شدت فقر و بیکاری به خودکشی رو میارن ، خانواده سلطنتی جشنی رو برای ملکه ترتیب دیده که تصاویرش رو خودتون مشاهده کنین :
اینم ملکه جوووون(!) ِ انگلیس که این جشن و این همه بریز و بپاش براش تدارک دیده شده!!!
بیش از 1000 سرباز،
اسب و موزیسین در مراسم رژه حضور داشتند. این مراسم که "Trooping the
Color” نامیده می شود یک مراسم سالانه است که برای جشن تولد رسمی ملکه
برگزار می شود.
"پرنس فیلیپ که بخاطر جراحی شک در بیمارستان بستری است، نتوانست امسال در مراسم شرکت کند، بنابراین ملکه از پسرخاله اش، دوک کنت درخواست کرد که او را همراهی کند.
البته روز تولد واقعی ملکه 21 آوریل بود که ملکه 87 ساله شد.همونطور که بیشتر دوستان می دونند ، طبق شناسنامه حضرت آقا امروز روز تولدشونه...
سرور من
تولدت مبارک...
+ برا سلامتیش صلـــــــوات...
باور کن ماه هاست زیباترین جملات را برای امروز کنارمی گذارم، اما امشب همه جملات را فراموش کرده ام، همینطور بی وزن و بی هوا آمدم بگویم .
.تقدیم به بابایی ِ گُل ِ خودم :
پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون
با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون
هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها
هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا . . .
استاد تاریخ:
روز پدر همون روز "صنعتی شدن صنعت جوراب" ایرانه!!!
خخخخخخخخخخخخخ
::میلاد با سعادت امیرالمؤمنین ، امام علی(ع) و روز مرد و روز پدر بر همه مسلمونا ، آقایون و باباها مبارک::
و...
تقدیم به پدر حقیقیمان، امام زمان-ارواحُنا فِداه:
ای سفر کرده ی موعود بیا / که دلم در پی تو دربه در است
جان ناقابل این چشم به راه / برگ سبزی به تو، روز پدر است
:: اللهم عجل لولیک الفرج ::
گفتند از تـــ ـــو چیزی نمــــ ــانده...
جـــ ــز راه ناتمـــ ــــام...
* مرتضــی جــــان ، پـــــــروازت مبــــــارک *
تصاویر در ادامه مطلب
سلام بر روح مقدس زنی فداکار ، آنکه گذشت ، انسانیت و فداکاری و وفاداری را به فرزند برومندش آموخت .
همان شیرزنی که وقتی پا به خانه علی(ع) گذاشت خود را خادم و کنیز فرزندان فاطمه خواند .
عباس ، ادب و معرفت را از ام البنین آموخت ، همان عباس که تا لحظاتی قبل از شهادت هرگز برادر را برادر نخواند چرا که مقام فاطمه (س) و امام حسین (ع) را برتر از همه کائنات می دانست .
آفرین و هزاران درود و سلام به روح مقدس ام البنین با معرفت...
و اما امروز ما عباس های زمان را از آغوش گرم ام البنین ها یعنی مادران و همسران شهدا به این انقلاب تقدیم کردیم و به این عشق حقیقی می بالیم .
سلام به مادران و همسران بزرگوار شهیدان وطن...
آنان که همچون عزیزانشان ایثار و فداکاری را از مادر علمدار کربلا هدیه گرفتند ...
آری ، ما به غیرت و ایثارتان درود می فرستیم و افتخار می کنیم ...
این افتخار و مقام بلند ، گوارای وجود مقدستان ...
باشد که روزی همنشین مادر بزرگوارتان حضرت زهرا (س) و ام البنین (س) شوید .
ام البنین عزیز ،
ما امشب همراه علی و فاطمه در مصیبت از دست دادنت می گرییم .
مقام والای تو که همسر و مادر شهید هستی باعث افتخار ما کنیزانت است...
و کلام آخر :
سلام و درود بی پایانم را تقدیم به مادربزرگ عزیزم و زندایی مهربانم و همه مادران و همسران شهدا می کنم و دستشان را می بوسم و خود را مدیون ایثار و فداکاری این عزیزان و فرزندان و همسرانشان می دانم...
الســـــلامــــــ عـــلیکــــــ یـــــــــا ام الـــــــبنین
.
.
.
+ برای شادی روح مادربزرگ مهربانم ( مادر شهید نوروزعـلــــی رستمــــــــانی) و همه مادران شهیدی که الان در قید حیات نیستن صلواتــــــــ
.
.
.
برگزفته از سایت http://www.ehda.ir
احساس سوختن به تماشا نمی شود...
آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم...
.
.
.
آقا جان ، تسلیت میگم از دست دادن مادرت رو...
داغ مادر سخته ، مخصوصا اگر جوون باشه...
فدای دل تنگت مهدی جان
سلام دوستای خوبم
راستش قرار نبود تا بعد کنکور دیگه وبمو به روز کنم اما نشد دیگه!!!!
12 ماه گذشت ، بعضیا دلشون شکست ، بعضیا دل شکوندن ، خیلیا عاشق شدن ، و خیلیا تنها ، خیلیا از بینمون رفتن ، گریه کردیم و خندیدیم ، زندگی برخلاف آرزوهامون گذشت ، چند روز مونده از همون خاطره ها...
با آرزوی سالی پر از برکت و شادی و موفقیت برای همه ، فقط یاد همه بخیر...
آخ جون !!!! عید میاد و هفت سین و ماهی قرمز(ووووی خیلی دوس دارم) و خوردنی های خوشمزه و عیدی گرفتن(وووووووووی اینم خیلی دوس دارم البته دیگه سنی از ما گذشته!!!!! ) و طبیعت زیبا و بوی گل و شکوفه و...
دوستای گلم ، موقع تحویل سال نو ، مارو فراموش نکنین...
و هم چنین دعا برای سلامتی و ظهور امام عصر ، سلامتی رهبر ، شفای همه بیماران ، حل مشکلات همه نیازمندان ، عاقبت بخیری همه جوونا ، موفقیت همه بروبچس کنکوری و درس خون!!!! و ... دعاهای زیبایی که خودتون بهتر بلدین...
بچه ها بدی خوبی دیدن حلالمون کنین...
ایشاالله سال 1392 یه سال خاص و ویژه براتون باشه...
براتون آرزوی موفقیت میکنم...
و اینکه:
به قول فامیل دور توی کلاه قرمزی:
پیشاپیش صد سال به این سالها ، هر روزتان نوروز ، نوروزتان پیروز!!!!
خدانگهدار تا سال بعد!!!!.
.
.
آسمان غرق خیال است کجایی آقا ؟ / آخرین ساعت سال است کجایی آقا ؟
یک نفس عاشق اگر بود زمین میفهمید / عاشقی بی تو محال است کجایی آقا ؟
اللهم عجل لولیک الفرج
فرزندان نازدانه عزیز ،
می دانم غم از دست دادن مادری دلسوز و مهربان بسی سخت و دشوار است . فدای دل تنگتان شوم که غروب های پنجشنبه تا پنجشنبه را به انتظار دیدار مادر می نشینید .
فرزندان نازدانه عزیز ، خیال نکنید فقط شما هستید که برای ملاقات با مادر بی صبرانه روزشماری می کنید بلکه عزیزتان نیز روزهای پنج شنبه مشتاقانه منتظر دیدار شماست . عزیزانم وقتی کنار قبر مطهر مادر نشستید سر را بالا بگیرید و ببینید دسته دسته مردمی که نمی شناسید به دیدار عزیزتان می آیند ، مطمئن باشید وقتی دست روی قبر مطهر می گذارند دردلشان افسوس می خورند و برای بیچارگی خودشان دعا می کنند و از نازدانه عزیز می خواهند که دستشان را بگیرد و از خداوند منان حاجتشان را بگیرند .
خوشا به حالت نازدانه ی عزیز ، تو واسطه شدی بین ما انسانهای گناهکار و خداوند مهربان .
دسته گلان نازدانه ی مهربان ، اشک سردی که از گونه های خاله های مهربانتان سرازیر می شود به خاطر از دست دادن پشتیبان قوی و دلسوزشان است . خداوند بزرگترین لیاقت را به آنها داده تا نام عزیزانی چون نازدانه با افتخار زنده بماند .
و اما...
فدای دل تنگ مادری اسوه و صبور که در راه کاظمین آغوشش را با بهترین گلهای بهشتی آذین کرد و فدای دردانه ی فاطمه(س) نمود .
ای مادر مهربان ، وقتی در کنار قبر دخترت آهسته با هزاران آرزوهای قشنگ و ناتمام سخن می گویی ، مطمئن باش در آن لحظه فرشته ها به پاس قدردانی از زحماتت سر به سجده می گذارند و هزاران هزار حسنه به قلب پاکت نثار می کنند و آفرین می فرستند به صبر و ایثارت .
مادر جان غصه نخور که نازدانه عزیزت بهشت را با تمام زیبایی هایش برایت به ارمغان آورد .
درست است که جسم پاکش را هدیه ارباب بی کفن اباعبدالله الحسین نمود اما همه قشنگی ها را به زیر پایت ریخت . او خود را فدای پدر ، مادر ، برادر و همسرش نمود .
احسنت به این همه ایثار و فداکاری...
نازدانه جان ، در مسیر زندگی کوتاه و ساده ات سه دسته گل قشنگ و خوشبو تقدیم این ملت کردی ، دسته گلهایت صبورانه برایت اشک می ریزند و همان گونه که تربیتشان کردی در مقابل فراق جانسوز تو ، در برابر مشیت الهی سر تعظیم فرود می آورند . چهل روز گذشت اما غم از دست دادن مادری فداکار آنها را از پا نینداخت بلکه جسم و روح آنها را بزرگ نمود .
إن شاء الله دخترانت مانند خودت شیرزن و با تلاش و کوشش در سنگر دانشگاه مشتی محکم به دهان یاوه گویان تروریست و ایادیشان می زنند و به همراه برادر کوچکشان یاد بلندت را در صحنه تاریخ زنده خواهند کرد...
و اما کلام آخر من ،
مسعود جان و کبری و سمیرای عزیزم ،
ما ملت شریف ایران یک لحظه دلتنگی شما را با تمام دنیا عوض نخواهیم کرد و مطمئن باشید که ما ملت بزرگ ایران پشتیبان شما خواهیم بود و خود را مدیون خون پاک عزیزتان خواهیم دانست و برایتان صبر و بردباری آرزومندیم...
منبع تصاویر : هیئت جوانان حضرت علی اکبر
.
.
.
لطفا برای مشاهده زندگینامه و نحوه شهادت و اطلاعات بیشتر درمورد شهیده در قسمت موضوعات روی گزینه "شهیده نازدانه سعدی" کلیک کنید...
امروز خورشید درخشان تر است...
و آسمان آبی تر...
نسیم زندگی را به پرواز می کشد...
و پرنده آواز جدید می سراید...
امروز بهاری دیگر است...
در روز تولد مهربان ترین...
در میلاد کسی که چشمانم با حضورش بارانی است
امروز را شادتر خواهم بود
و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد
جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد
که تمام گلها و سبزه ها در میهمانی ما خواهند سرود...
ای مهربان ترین...
ای رسول مهربانیها،
یا محمد(ص) جان،
میلادت مبارک
پ.ن :
میلاد با سعادت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق(ع) بر تمامی مسلمانان جهان تبریک و تهنیت باد...
برای خواندن ادامه متن به ادامه مطلب مراجعه کنید...
ز بودن خسته ام . از درک واژه حیات ناتوانم . در اندوه خویش غرق شده ام . سرشار از تکرارم در این سکون
زندگی . سرگردان و پناه بر روی دایره ی کمرنگ خلقت درجا زندم . به نگاه آفتاب مشکوکم ، چرا که روزی بی
رحمانه بر خورشید عالم تاب خیره شده بود .
از زلالی و صداقت آب بیزارم چرا که به شفافی نگاه عباس رحم نکرد .
خدایا! صبورا! چهل روز است که از عاشورا می گذرد ، قلب جهان دیگر نای تپیدن ندارد . پس غیرت آسمان کجا
رفته ؟ زمین چقدر گستاخانه هنوز به زندگی ادامه می دهد ؟ یک اربعین از اوج نامردی می گذرد . یک اربعین
است که سر امام مظلومیت بر نیزه رفت و آسمان دیده و زمین تاب آورده . دلم دیگر از داغ علی اصغر مرده است
حالا چگونه این دل می تواند در تولد دوباره زمین لبخند بزند ؟ کدام تولد ؟ کدام زندگی ؟ کدام امید ؟ اصلا مگر
می شود بعد از حسین به زندگی ادامه داد ؟
نه نمی شود ...
پیامکی را مطالعه کردم که مرا سخت تکان داد و به فکر واداشت:
« دیروز می گفتم:
مشقهایم را خط بزن...مرا مزن
روی تخته خط بکش...گوشم را مکش
مهر را دردلم جاری کن...جریمه ام مکن
هرچه تکلیف می خواهی بگیر امتحان سخت مگیر
اما اکنون...
مرا بزن...امتحان سخت بگیر
مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه بازگردان
معلم عزیزم، روزت مبارک.»
و خدا نکند که این حسرت فردای ما باشد،
و این در صورتی است که ما حداکثر استفاده را از دوران خوب و شیرین مدرسه ببریم و از لحظه لحظه آن در جهت تعلیم و تزکیه خود استفاده کنیم.
پس، معلم عزیزم از تو ممنونم که یاور همیشگی من در دوران خوب مدرسه هستی،
بار دیگر می گویم، روزت مبارک.
از همه دوستان عزیزم و همراهان همیشگی آشنای دل به خاطر غیبتم خیلی خیلی معذرت میخوام و شرمنده روی گل همشون هستم.
به لطف خدا امتحانات ترم اول بعد از ۳ هفته تموم شد. توروخدا دعا کنید معدلم ۱۸ نشه توروخدا، خواهش میکنم
آخه من درسمو خوندم ولی درسام خیلی سخت بود و من تقریبا امتحانامو خراب کردم فکرشو بکنین امروز برگه فیزیک رو بهمون دادن فیزیک شدم ۱۵!!!!! من پارسال فیزیک شده بودم ۲۵/۱۹
خواهش میکنم واسم دعا کنین من نباید معدلم ۱۸ بشه
در زمینه حضور امام سجاد(ع) در نهضت حسینى جاى تردیدى نیست. امّا از صحنه هاى اجتماعى و سیاسى امام سجاد(ع) در برهه آغازین نهضت، آگاهى هاى زیادى از تاریخ به دست نمى آید، یعنى از نیمه رجب، نقطه آغاز نهضت كربلا تا شب دهم محرم، آخرین شب حیات امام حسین(ع) هیچگونه گزارشى در منابع تاریخى به چشم نمى خورد؛ آنچه كه هست از این تاریخ به بعد است.
.
.
.
ادامه متن را در ادامه مطلب بخوانید.
ثبت نام گروه منتظر:
بدین وسیله برای فرا گیر شدن فرهنگ مهدویت و انتظار از همه ی شما عاشقان خواهشمندیم با ثبت نام در گروه منتظران آقا و درج شهر خود انشاالله به امید خدا فرهنگ انتظار را در سراسر ایران گسترش دهیم این گروه با شروع خودسازی فردی کم کم قدمی برای فراهم کردن مقدمات ظهور بر میدارد و به امید خدا با بحث و گفت و گو دیگران را هم به راه مولا رهنمون میشود لذا خواهشمندیم به خاطر شادی دل یوسف زهرا و کوری چشم دشمنان اهلبیت (ع) با حضور خود این مکان را محلی برای پاکی خود و مبارزه با نفس قرار دهید چراکه فقط با گریه اماممان نمی آیند بلکه عمل لازم است .ما به صورت هفتگی یا ماهانه با هم خود را آماده و پاک میکنیم نگذاریم وبلاگ های دشمنان اسلام پر و وبلاگ عاشقان کمرنگ شود. پس هرکس عاشق اهلبیت است با صلوات بر محمد و آل محمد ثبت نام کند. ۱۲روز اول نماز اول وقت ۱۲روز دوم غیبت نمیکنیم ۱۲ روز سوم دروغ نمیگوییم ۱۲ روز چهارم ذکر بسیار ۱۲ روز پنجم اعوذبالله گفتن به هنگام وسوسه ی شیطان ۱۲ روز ششم کمک به دیگران ۱۲ روز هفتم مبارزه با غرور که شیطان را هم مغلوب کرد ۱۲ روز هشتم کار و عمل . . . . ادامه دارد... . . . . دوستان عزیز، برای ثبت نام فقط کافیه نام و اسم شهرتون رو در قسمت نظرات وبلاگ درج کنید. اگه سوالی هم داشتین در خدمتم. راستی جا داره اینجا از آقا سید قدردانی کنم واقعا ممنونم.
امروز واقعا عاشورا بود
امروز همه جا در سوگ حسین(ع) غرق ماتم بود
این بود
ولی تنها همین نبود
...
امروز عده ای خواهان آزادی بودند
آنها فریاد می زدند که زیر بار ظلم نمی روند
آنها از این همه بیداد به فریاد آمده بودند
اما
برای مشاهده ادامه متون و تصاویر به ادامه مطلب بروید.
فرارسیدن ماه پر از حزن و غم و اندوه، ماه محرم بر تمامی شیفتگان امام حسین(ع) تسلیت باد.
سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، انبوهی که تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می کردند تا اینکه به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.
نیم روز هیجدهم ذی الحجه بود که ناگهان پیک وحی بر رسول خدا(ص) نازل شد و از جانب خدا پیام آورده که: «ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد». پیامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی آب و زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم کردند و فرمودند: ای مردم به زودی من از میان شما رخت بر می بندم، آنگاه دست علی(ع) را در دست گرفت و بالا برد که همگان او را در کنار رسول خدا دیدند و شناختند. سپس فرمود: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هرکس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد:
پروردگارا! دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار.
روز عرفه روز دعا و نيايش است و اگر چه روزه آن روز مستحب است، ليكن اگر روزه گرفتن آن روز موجب ضعف شود، آن گونه كه انسان نتواند دعاهاى اين روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است. (بحار، 123/ 94 124 )
نقش نيايش در وصول به رحمت بيكران الهى، با بيان امام صادق (ع) كه فرمود: «الدُّعاء كهف الإجابة كما أنّ السّحاب كهف المطر» (كافى، 471/ 2)به خوبى روشن است. طبق اين بيان نورانى همان طور كه ابر، قرارگاه باران است، دعا نيز قرارگاه اجابت است. به بيان ديگر، اجابت در درون دعاست، همانطور كه باران در نهاد ابر تعبيه شده است، بنابراين، چنانچه كسى با حسن ظن و خالصانه و عارفانه و به نحو عام دعا كند، خدا هم اجابت خواهد كرد. بخش مهمّى از پيروزى انبياى بزرگ (ع) نيز به بركت دعا بوده است زيرا تظاهرات و عمليات، بخش «جسمانى» پيروزى را تشكيل مىدهد ولى دعا و نيايش «روح» ظفر است چنانكه امام علىبن موسىالرضا (ع) همواره به اطرافيان خويش مىفرمود: بر شما باد به سلاح پيامبران: «عليكم بسلاح الأنبياء» آنگاه در پاسخ اينكه سلاح آنان چه بود؟ مىفرمود: دعا. (كافى، 471/ 2 )دعا تنها چيزى است كه خدا آن را به انسان تمليك كرده است. انسان جز دعا و تضرع در پيشگاه خداوند مالك چيزى نيست: «يا سريع الرضا اغفر لمن لا يملك إلّا الدّعاء» (مفاتيح الجنان، دعاى كميل) از اين رو در برابر دشمن درون، سلاحى جز ناله ندارد: «و سلاحه البكاء» (مفاتيح الجنان، دعاى كميل) دشمن بيرون را مىتوان با سلاح سبك و سنگين از پا درآورد ولى شيطان و دشمن سرسخت درون را تنها با اشك در برابر خدا مىتوان رام كرد. بنابراين، كسى كه اهل ناله نيست، مسلح نيست و اگر كسى مسلح نباشد پيروز نخواهد شد زيرا انسان تا زمانى كه خود را مىبيند، خدا را نمىبيند و به درگاه او تضرّع و اظهار عجز نمىكند، وقتى ننالد در نبرد با اهريمن درون و بيرون شكست مىخورد.
گرچه همة حالات زندگى براى نيايش مناسب است ولى دوران پربار حج و حضور در مواقف آن، شكوه بيشترى براى دعا و تأثير فراوانترى براى نيايش به درگاه پروردگار جهان دارد و چون دعا از ضمير صاف، مورد قبول است و احرام و آهنگ كعبة ازاد و پاك، در تصفية ضمير تأثير به سزايى دارد، نيايش در حج و دعا در مواقف آن بهترين اثرها را به همراه خواهد داشت. از اين رو براى هر برنامه از مناسك حج. دستور ويژهاى در مورد نيايش داده شده است و عمدة آن دعاى عرفه در صحراى عرفات و همراه تودة مردم گرد آمده از سراسر جهان و عشاق مشعر و مشتاقان كوى مناست.
روايات فراوانى دربارة اعمال روز عرفه و هنگام وقوف در عرفات، به ويژه كيفيت دعا در آن موقف نقل شده كه بخشى از آنها در خصوص دعاهاى آن روز، مانند دعاى عرفه امام حسين و دعاى امام سجّاد (ع) است و بخشى نيز در اهتمام و ترغيب به دعا كردن به ديگران است، به گونهاى كه برخى شاگردان اهل بيت عصمت و طهارت (ع) همه همّ خود را در آن سرزمين كه دعاها در آن مستجاب است، صرف دعا براى غير مىكردند.
علىبن ابراهيم در اين باره از پدرش نقل كرده كه گفت: عبدالله بن جندب را در عرفات ديدم كه زمانى طولانى دست به سوى آسمان بلند كرده، سيلاب اشك از گونههايش بر زمين سرازير بود، به گونهاى كه من شخص ديگرى را اينچنين در حال مناجات نديدم. هنگامى كه مردم از عرفات عازم مشعر بودند به او گفتم: كسى را بهتر از تو در حال نيايش نديدم. عبدالله گفت: به خدا سوگند در آن حال فقط برادرانم را دعا مىكردم زيرا از امام كاظم (ع) شنيدم كه فرمود: كسى كه به دور از چشم برادر (ايمانى) اش در حق وى دعا كند از جانب عرش ندا داده مىشود كه صدهزا برابر آنچه براى او خواستى نصيب تو خواهد شد: «من دعا لأخيه بظهر الغيب نودى من العرش: ولك مأة ألف ضعف مثله». پس شايسته نبود كه من صدهزار برابر دعاى مستجاب را به خاطر يك دعا كه برآورد شدنش معلوم نيست واگذارم. (كافى، 508/ 2 و 465/ 4 )مشابه اين نقل، دربارة ديگر صحابه نيز روايت شده است. (كافى، 465/ 4 466 ).
(با تشکر از همراه خوب آشنای دل(قطره) که این مطلب زیبا رو ارسال کردند.)
در غم شهادت امامی به سوگ نشسته ایم که دربیست وپنج سالگی به سوی اجدادش رخت بر بست.مردی که بیست و پنج سال خورشید را به خجلت واداشت بیست وپنج بهار را رویاند و شکوفاند و خود فروزان تر از خورشید تابید و درخشید. واینک کودکان پژمرده و داغدار و گریان بهارگیران سایه دتهایی اند که برسرشان باران مهر ببارد و بر دامانشان گل عاطفه نثار کند.هم اکنون، پاره زخم های دلمان، سرباز کرده است و قناتی از غم، در قنوت نگاه مان جاری است.
امام محمدتقی(ع) در دهم رجب سال 195 ه.ق بدنیا آمد. نام آن حضرت محمد و کنیه او ابوجعفر و مشهورترین القاب او تقی و جواد است.
پس از شهادت جانگداز حضرت رضا(ع) دراواخر ماه صفر سال 203 ه.ق مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جواد الائمه(ع) انتقال یافت. مأمون خلیفه عباسی که همچون سایر خلفای بنی عباس از پیشرفت معنوی و نفوذ باطنی امامان معصوم و گسترش فضایل آنها در بین مردم هراس داشت، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد. تا اینکه آن حضرت در 25 سالگی به شهادت رسیدند.
آن گاه که درهای آسمان گشوده شد و پرتویی از نور رخشان امامت بر زمین تابید، مژده ای شادی بخش، دلهای زمینیان را فرا گرفت و تاریکنای سلطه گری و هواپرستی، با زایش رهبری ربّانی و رهاننده، به رسوایی افتاد.
یازدهم ذی القعده سال 148 هجری که امام رئوف ما در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان امام موسی بن جعفر(ع)، یعنی امام هفتم شیعیان و مادرشان بانویی بزرگوار و خردمند به نام(تکتم) یا(نجمه) بود، زاده شد و علی بن موسی الرضا علیه السلام به عنوان سرچشمه ای از نیکی و مهربانی و هدایت رخ نمود، پناهگاهی پدید آمد که خداپرستان را در خود گرد آورد.
نام ایشان(علی) است، ولی بر اساس شیوه ای که در میان اعراب مرسوم است، به وی ابوالحسن می گفتند. دوران حیات امام هشتم اوج گیری گرایش مردم به اهل بیت و دوران گسترش مردمی این خاندان است.
چنان که می دانیم امام از جایگاه مردمی شایسته ای برخوردار بود و در همان شهر که مأمون با زور حکومت می کرد او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دلها حکم می راند.
هشتم آبان روز نوجوان در ایران یادبود شهادت نوجوانی است که در نوجوانی به یکباره قله های شرف و انسانیت و غیرت را پیمود، که چه بسیار اهل ریاضت و سیر و سلوک در پیمودن این راه پرفراز و نشیب بر این رهگذر الهی غبطه می خورند.
شهید فهمیده یکی از هزاران نونهال فهمیده، و دانش آموز بسیجی کشور ماست که با نثار خون پاک خویش بر طراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را به صورتی سپری کرد که همواره آبستن حادثه ای بود. حوادثی که در شکل گیری شخصیت او مؤثر واقع شد. او با سرمایه عظیمی از فهم و درک و درایت انقلابی و اسلامی خویش و به دنبال طوفان حوادث انقلاب، وارد جنگ تحمیلی شد و با وجود سن کم، خود را به خونین شهر قهرمان رساند و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه، نام خود را در دفتر شهیدان هماره زنده تاریخ ثبت کرد.
ای چلچراغ خطه ی ایران خوش آمدی
ای از سلال میر امیران خوش آمدی
ای بدر هشتم، از آن شمس بی بدیل
معنای عشق و جوهر ایمان خوش آمدی
جان فدای مقدمت ای پور بوتراب
ای جلوه گاه تابش عرفان خوش آمدی
ای مقتدا و پیر حکیمان خوش آمدی
محمود قنبری(شاهد)
راه درست و درستی بوسیله خاندان محمّد(ص) شناخته شد و در خانه های مقدس اینان قرآن فرود آمد. این خانواده بزرگ حجّت ها و راهنمایانند مردم را. آری به ساحت مقدس این خاندان و به نیای بزرگوارشان پیامبر اکرم(ص) هیچ شک و ریبی راه ندارد. بر محمّد و آل پاکش صلوات.
شهر قم گر شهر علم است، از وجود فاطمه معصومه است. بر وجود نازنینش صلوات.
شهر قم، شهر عزیز و برتر است. شهر قم گر بوی خوش دارد، از قدوم مبارک فاطمه اطهر است. بر گل خوشبوی امام موسی کاظم(ع) صلوات.
فاطمه معصومه(س) اولین دختری است که روحش از علم لبریز بود و بعد از پدرش، مشکل گشای مردم از لحاظ علم بود. بر معرفت بی انتهای فاطمه صلوات.
او دختری است که پدر از علم فراوانش به او می بالید، زیرا که خود او را تربیت کرده بود. به تک ستاره فروزان قم، شهر علم و معرفت صلوات.
خدا را شکر می گوییم که الگوی ما دختری است که قدوم مبارکش برکتی شد از مدینه تا ایران. ما دختران مسلمان ایرانی به خود می بالیم که روز ولادت حضرت معصومه(س)، آنکه روحش از علم و عمل لبریز بود به روز دختر نام گذاری شد. روز دختــــــر مبــــــــــارک...
سالهاست که در انتظار دیدن جمالت چشم انتظاریم. به هر گلی می رسیم بوی تو را در آن جست و جو می کنیم تا شاید نشانی از تو بیابیم و بتوانیم گرمای وجودت را با تمام وجودمان حس کنیم، چه زیباست لحظه وصال!
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
اللّهم عجل لولیّک الفرج
آسمان، با تمام شکوهش به استقبال تو می آید و روزهای اشکبار محمّد(ص) برای تو در راهند. خاک جزیره العرب، بر پیراهن تاریخی خود، وزن گام های بلندت را تا همیشه احساس می کند. مگر نه اینکه دستهای نورانی تو بود که تقویم ها هوشمندانه به نفع سرزمینت و تمام جهان ورق خوردند؟!
چه غریبانه می روی ای بانوی آفتاب!
در ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت، خدیجه بانوی فداکار و همسر بی نهایت مهربان حضرت رسول(ص) در روز دهم در سن شصت و پنج سالگی از دنیا رفت و پیامبر(ص) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپرد. در گذشت او پیامبر(ص) را آنقدر محزون ساخت که پیامبر(ص) سال درگذشت حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه را « عام الحزن» سال اندوه نام نهاده. بلی خدیجه همسر بی همتای پیامبر(ص) بود بانویی که از ثروت او اسلام رونق یافت. باید سال در گذشتش را «عام الحزن» نام نهاد و در این سال مصیبت پیامبر(صلی الله علیه و آله) شدت گرفت، زیرا که پیامبر(ص) مادر شایسته دخترش زهرای مرضیه(س) را از دست داد و یاری همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد.
.
.
.
وفات جانسوز ام المؤمنین، حضرت خدیجه(س) بر تمامی شما تسلیت باد.
از جمله دعاهایى كه امام صادق علیهالسلام در آخرین شب شعبان و اوّلین شب ماه رمضان مىخوانْد:
خداوندا! این ماه مبارك، كه قرآن را در آن فرو فرستادهاى و آن را مایه هدایت مردم و نشانههایى روشن از هدایت و فرقان قرار دادهاى، فرا رسید. پس، ما را در این ماه، سالم بدار و نیز آن را براى ما سالم بدار و آن را با آسانى و تندرستى از سوى خودت، از ما دریافت كن. اى كه اندك را مىگیرى و پاداش بسیار مىدهى! اندك را از من بپذیر!
خداوندا! از تو مىخواهم كه به سوى هر نیكى، راهى و در برابر هر آنچه دوست ندارى، باز دارندهاى برایم قرار دهى! اى مهربانترینِ مهربانان؛ اى كه از من و از گناهانى كه در نهان انجام دادهام، چشم پوشیدى؛ اى آن كه مرا به خاطر نافرمانىها مؤاخذه ننمودى! ببخشاى، ببخشاى، ببخشاى، اى بزرگوار!
خدایا! پندم دادى، پند نگرفتم! از گناهانت بازم داشتى، دست برنداشتم! چه عذرى دارم؟! پس بر من ببخشاى، اى بزرگوار! ببخشاى، ببخشاى!
.
.
.
برای مشاهده متن کامل به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
خدایا، ماه مهربانی ات آغاز شد...
مرا یاری ده تا از تمام لحظات پربرکت این ماه عزیزت، بیشترین بهره را ببرم.
(آمین)
فرارسیدن ماه میهمانی خدا، ماه مبارک رمضان بر همه شما مبارک باد.
...سلام برتوای دعوت کنند به سوی خدا ومظهرآیات ربانی !
سلام بر تو ای درگاه خدا و ای حافظ دین خدا... نصرت ویاری ام برای شما مهیاست و دوستی ام برای شما
خالص گشته است. چه واژه ای است " واژه ی انتظار" که بوی یارازآن استشمام می شود. " انتظارفرج "، " انتظارعدالت " است. اینک ماییم و این توصیه الهی ! ماییم و این بشارت نبوی، ماییم و میراث داری محبت مهدوی.
محمد بن حسن عسکری آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در 15 شعبان سال 255 هـ . ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری(ع)، یازدهین امام شیعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس(نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حجت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیة ا...، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است. تولد امام زمان(عج) پنهان نگه داشته شد و امام حسن عسکری(ع) خبر آن را تنها به عده ای از شیعیان داده بود. حضرت در سال 260 هـ . ق پس از وفات پدر به امامت رسید. امامت ایشان بنا به حدیثهای بسیاری بود که از پیامبر(ص) و امامان پیشین روایت شده بود. امام زمان(عج) پس از آن که بر جنازه پدر نماز گزارد از چشم مردمان پنهان شد.
ای سرو بوستان ایستادگی! ای زیباترین گل باغ حسین(ع)! ای جوان رعنا و رشید حسین(ع)، ای علی را یادگار، ای علی اکبر، گلستانی از زیباترین گل های فداکاری و دریایی از آبی عطوفت را در دل خود جمع داشتی. لوح عاشورا، در انتظار قلم شمشیر تو نشسته تا خاطره دلیر مردی های بدر و حنین را بر آن نقش نمایی و تمثال قدم های رسول خدا(ص) را بر پهنه کربلا حک کنی. تو که در صورت و سیرت شبیه ترین بودی به پیامبر خیر و برکت(ص). سلام و درود بی پایان بر صورت و سیرت پیامبر گونه ات.
در یازدهم شعبان حضرت علی اکبر(ع)، فرزند امام حسین(ع)، در سال 33 قمری در مدینه دیده به جهان گشودند. مادر بزرگوار ایشان لیلا برای امام حسین(ع) پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا(ص)، رویش روی رسول، خویش خوی رسول، گفت و گویش، گفت و گوی رسول خدا(ص); هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست.
.
.
.
.
میلاد حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان مبارک باد.
سلام بر اسوه عبادت، الگوی مجاهدت، امام عارفان و مقتدای سالکان، حضرت سجاد، زینت عابدان علیه السلام. درود خدا بر یادگار و رازدار عاشورا، همان تجلی صبر و بزرگ مبلغ اسلام ولایت در کوی ضلالت شام.
صلوات قدسیان بر آن عزیزی که کارآمدی شمشیرآسای دعا و سپر بلا گردان بودن دعای عارفانه را، به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید و در عصر اوج اختناق، ظلمت زدای شرک، نفاق و بدعت گردید.
در پنجم شعبان سال 38 هجری آفتاب جهان تاب، از مشرق نمایان گشته و اشعه زرین خود را به سرزمین حجاز بر افکند، ستاره فروزان در آسمان ولایت طالع و امام سجاد در خاندان نبوت پا به عرصه هستی نهاد.
امام سجاد علیه السلام مایه فخر و زینت عابدان و پیشوای بندگان پاک و خالص خداوند، و آقای ساجدان و زینت عابدان است.
امام زین العابدین فرزند امام حسین(ع) و شهربانو، دختر یزدگرد سوم پادشاه ایران، بود.
سلام بر ابوالفضل، فرزند امیرالمؤمنین علی علیه السلام; که با جانش با حسین علیه السلام مواسات ورزید، از دنیایش برای آخرت بهره برد و خود را فدای برادر کرد. روزهای آغازین ماه شعبان، ولادت این دو برادر را در خود دارد; دو برادر بزرگواری که نامشان در ذهن هر مؤمن شیفته ای، تداعی گر قله های بلند حماسی و سرافرازی است.
چهارم شعبان، سال روز ولادت پرچم دار بزرگ کربلا، حضرت عباس بن علی علیه السلام است. عباس بن علی علیه السلام در سال 26 هجری قمری، در مدینه دیده به جهان گشود. وی در دامان امیرالمؤمنین علی علیه السلام و مادر گرامی اش به گونه ای پرورش یافت که به مظهر غیرت، ایثار و شجاعت، بدل گشت. عباس بن علی علیه السلام در طول حیات خویش از محضر پدر و برادرانش، بیشترین بهره را برد و جامع فضایل نیکو گردید. آن بزرگوار آن چه را از محضر آن سه امام معصوم آموخته بود، در کربلا آشکار ساخت و حماسه ساز نام آور عاشورای حسینی شد.
از تو ما را حدیثی در سینه هست و غمی جانکاه بر دل، که شوق انگیزترین حوادث، شادی آورترین اتفاقات ، شیرین ترین گفتارها و نغزترین رفتارها توان این که خنده ای بر لبان ما بنشاند در خود نمی بیند.
مگر نه با ولایت تو، عشق متولد شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت، ایثار معنا; شهادت قداست; و خون، آبرو گرفت؟
پس چرا ما خبر«ولادت» تو را هم که می شنویم، بغض گلویمان را می فشرد؟
در سومین روز از ماه شعبان، سومین امام و پیشوای مسلمانان دیده به جهان گشود و اهل مدینه را غرق در شادی و سرور ساخت. کودکی که سیمای روشن و پرنورش حکایت از آینده ای درخشان داشت و خانه ساده علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام را غرق در نور و سرور گرداند و دیده پیامبر(ص) به دیدارش روشن گردید و با قدوم پربرکت خویش، آزادگی و عزت را به مردمان ارزانی داشت.
امام مظلومم، میلادت مبارک باد.
اولین روز مرداد، آخرین روز ماه رجب است. با ماه رجب که مملو از زیبایی و معنویت است وداع می کنیم. رجب می رود و ما می مانیم. نمی دانیم آیا رجب دیگری را هم درک خواهیم کرد یا خیر. اما دل هامان امیدوار و چهره هامان رو به آسمان، در انتظار فوج فوج رحمت و عشق خواهند ماند.
خدایا! آیا ما را توشه ای هست تا در زمره رجبیون قرار گیریم؟
رجب می رود اما ماهی دیگر خواهد آمد که در آن شور و اشتیاق موج می زند، مولامان و صاحب اختیارمان در میانه ی شعبان پا به عرصه وجود می نهند.
شعبان ماهی است که آدمیان روح و جان خود را صیقل داده، آماده و مهیا می شوند برای مهمانی خدا در رمضان. باید شعبان را قدر دانست که مقدمه ای است برای رمضان، ماه مهمانی خدا.
آه که چه شیرین و گواراست، چشمه جوشان معرفت الهی که از کوهسار ولایت می جوشد و به دریای حق متصل می گردد...
ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید.
التماس دعا
روزها و شب ها می گذشت و پیامبر(ص) همچنان کوهی استوار در مقابل شرک مشرکین قد عَلَم می کرد و با جان و دل در برابرشان مبارزه می نمود. در این راه طولانی یاران با وفایش خدیجه و علی او را همراهی می کردند. گه گاهی توشه ای ناچیز می گرفت و برای عبادت راهی غار حرا می شد تک و تنها با حبیبش درد و دل می کرد.
آن روز حال عجیبی داشت مدتها بود که مشغول راز و نیاز بود و با خدایش مناجات می کرد. امروز پاکتر و زیباتر از همیشه بود، احساس عجیبی سراسر وجودش را فرا گرفت، ناگهان صدای زیبا و دلربایی او را به خود آورد و مژده داد که او از طرف خدا مبعوث شده و دیگر باید فرمان حبیبش را آشکار سازد.
در آن زمان فرخنده دیگر پیامبر(ص) حال خویش را نمی دانست، تب و لرزی بر بدنش مستول گشت، به طوری که احساس کرد باید به سوی یار دیرینه اش خدیجه برود. راهی منزل شد و آن اتفاق مهم را با او در میان گذاشت و خدیجه مثل همیشه به همسر مهربانش ایمان آورد و در این امر مهم او را یاری نمود و این شد که این روز مهم و فرخنده بر آسمان و زمین چیره گشت و بر مردم آشکار شد که محمد(ص) فرستاده ای از سوی خداوند بزرگ است.
جهانی در جهان آمد، ز مرز لامکان آمد
بشیر مهربان آمد، امام صالحان آمد
ساقه های نیلوفری از پایه های عرش بالا رفته و سریر ولایت را به عطر وجودی خود آراسته اند تا او بیاید و بر تکیه گاه پوشیده از رازقی آن تکیه زند. درون کعبه چه غوغایی است امروز! ملائک، بال در بال گستره آسمان ها را پوشانیده اند و به دور خانه کعبه، حلقه زدند تا پر به نور وجود او بسایند! طنین نام او هلهله شادی ملائک است. جام های افلاکی عاشقان به سوی او می آیند و گیسوان سیاه شب به یمن وجود او گل خنده های نقره ای را در میان آبشار آسمانی اش تقسیم می کند، چرا که امشب علی(ع) می آید.
پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هشام بن مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. ایشان در 13 رجب سال سی ام عام الفیل متولد شدند. آسمانیان طبق طبق نور می آوردند، آنگاه که دیوار کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد قدم به درون کعبه نهاد که علی اعلی خانه خویش را از برای قدوم مبارک او آماده کرده بود...و او آمد که نام خود را از خدا گرفته بود و آمده بود تا ندای یگانگی و توحید ذات مقدس خدای تعالی را سر دهد و او را تقدیس کند و فریاد حق طلبی اش را از میان کفرها و نفاق به گوش جان های عاشقان برساند و پرواز شورآفرین کبوتران عشق را جانی تازه بخشد.
------------------------------------------------------------------------------
روز میلاد نور بر تمام طالبان حقیقت، مردان و پدران زحمت کش تبریک و تهنیت باد.
صبح، در کوچه باغ های پر از اقاقیا پیچید و از سر انگشت خورشید، دیدیم آسمان را که از تو نورانی شده
بود.
ای جوان یکدست آسمانی! کدام حنجره آبی، تغزل تو را به میهمانی جوانه ها افراها آورد؟
کدام مرکب، بی دلیل باعث شد میهمان نجیب ترین چشم های جهان شویم؟
و عشق یعنی امام و امام یعنی تو و تو خلاصه دردها و لبخندهای مدینه ای.
روز میلاد توست و زمین، باغ هایش را به یمن مقدم کسی بهارانه می کند که از سر انگشت هایش
بوی تازگی می آید.
امام من، میلادت مبارک باد.
حضرت امام خمینی(ره):
بهشتی، مظلوم زیست و مظلوم مُرد و خار در چشمان دشمنان اسلام بود. من او را یک فرد متعهد، مجتهد، مدیر، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم.
ثانیه های پر شتاب
هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ بود. در مرکز شهر و در محل ساختمان حزب جمهوری اسلامی، ثانیه ها با شتاب سپری می شد. چهره های آرام دولتمردان و رهبران حزب، در فضای نیمه روشن ساختمان، بیانگر ایمانی شگرف بود. بانگ رسای شهید بهشتی در فضای تالار می پیچید و چشم ها و نگاه ها را در جذبه ای فرو می برد. و ناگهان... دقیقه ای بعد، صدای سهمگین انفجار بمب در مرکز شهر قلب ها را لرزاند. سقف سالن با تکه تکه شدن قطعات بمب بر سر دولتمردان آوار شد و تل بلند خاک، پیکرهای زخمی و اجساد تکه تکه شده دولتمردان را پوشاند. ناگاه شهر در ماتم و بهتی عظیم فرو رفت و مردم مصمم و خشمگین، با گام های شتاب آلود و مشت های گره کرده، به مقر حزب هجوم آوردند و با شعار های کوبنده، فریاد زدند: «آمریکا، آمریکا ننگ به نیرنگ تو، خون شهیدان ما می چکد از چنگ تو».
فاجعه بزرگ
در هفت تیر سال ۱۳۶۰ ، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی که جمعی از بلند پایه ترین و دل سوزترین مسئولان نظام، همچون آیت ا... بهشتی، رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر و حدود سی نماینده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و ۷۲ یار وفادار انقلاب و امام، با ذکر خدا بر لب و بدن های پاره پاره، به دیدار حق شتافتند. در پی این حادثه، مردم انقلابی ایران، در سراسر کشور مجالس عزاداری با شکوهی برگزار کردند و با این کار، نفرت عمیق خود را از دشمنان انقلاب و به ویژه منافقان نشان دادند. حضرت امام خمینی رحمة ا... درباره این حادثه جان سوز فرمودند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ، ۷۲ تن بی گناه، به عدد شهدای کربلا را از دست داد».
شهادت حضرت امام علی النقی الهادی(ع) تسلیت باد.
سلام خدا بر تو ای دهمین پیشوای معصوم! سلام بر درخشندگی کوکب نورانی ات که خورشید را شرمگین تابش کرد و چشمه های آفرینش را لبریز جوشش. در این روز غم بار و مصیبت زده، آتش سوگمان را مهار کن و دست مهربان و غریب نوازت را بر صفحه دلهایمان بکش.
انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری برگزار شد و حضور هشتاد و پنج درصدی مردم مُهر تأییدی بود بر مقبولیت نظام از سوی مردم. در هیچ جای دنیا سراغ نداریم که بعد از گذشت 30 سال از انقلاب مردم همچنان با شور و حرارت ابتدای انقلاب حضوری بی همتا داشته باشند. و به همین علت بود که دشمنان خارجی و داخلی نظام به تکاپو افتادند و سعی کردند با اعمال رذیلانه وغیرانسانی شهد شیرین پیروزی نظام جمهوری اسلامی را در کام ملت تلخ نمایند و با تحریک ارازل و اوباش و ضد انقلاب اهداف شکست خورده خود را در تخریب های خیابانی جستجو نمایند.
باید از جوانان ناآگاه و دشمنان آگاه انقلاب اسلامی پرسید که به کدام حقی می توان از راه بی قانونی به خواسته ها دست یافت؟ مجرای کدام عدالتی از مسیر هرج و مرج می گذرد؟
به آتش کشیدن اموال عمومی، ضرب و شتم و...آب به آسیاب دشمن است یا گفتگویی منطقی و پیشرفت ایران اسلامی خون به دل رهبر است یا حفظ دستاوردهای انقلاب؟ پس بیاییم قبل از هر اقدام نسنجیده ای با لحظه ای تفکر که برابر هفتاد سال عبادت است دستهای پیدا و پنهان دشمن را ببینیم و با تبعیت از ولایت فقیه مملکت را از آسیب حفظ کنیم.
وقتی که من بزرگ شدم شاید پزشک شوم
انگاه با عطرتو نوش دارویی خواهم ساخت
بر تمام دردهای جهان
و انگاه به سلامتی شان با لب های تو
بر گونه های شادی تمام کودکان جهان بوسه خواهم زد
وقتی که من بزرگ شدم شاید
یکروز با چتر گیسوان تو
از اسمان ارزوهایت
پروازی کنم بر استان زمین
"زمینی که پای تو انرا نگه داشته است"
و انگاه خواهم دوید تا مرزهای درونت
ودر پنهانترین گوشه های جنگل سبز اغوش تو پنهان خواهم شد
مادرم, به تو قول می دهم
من تو را دوست خواهم داشت . . .
خمینی روح خدا بود در کالبد زمان و روح خدا همیشه جاودانه است. «مقام معظم رهبری»
خمینی روح خدا بود در جسم و جان مُرده زمان، روح خدا که مُردن و نابودی ندارد، روح خدا همیشه جاودانه است. او جاودانه بود زیرا نسل حاضر حضور او را همچنان حس می کنند، نسلی که هرگز زمان حیات او را ندیده اند، نسلی که یکی از افتخاراتشان این است که پیرو راه اوهستند، خمینی(ره) زنده است زیرا راه او زنده است.
همچنان کلام امام خمینی(ره) مشعل راه رهروان است درسهای زندگی او نقل به نقل و دهان به دهان می چرخد. مقتدرترین رهبر جهان اسلام آنچنان زندگی کرد که یک گردشگر مالزیایی پس از بازدید از بیت امام خمینی(ره) گفت:« من وهمراهانم از دیدن محل زندگی امام شگفت زده شدیم. زیرا اوهمچون مردم معمولی زندگی می کرد و در خانه ای محقر سکونت داشت.» او گفت:« من به لحاظ شغلی زندگی بسیاری از رهبران را از نزدیک دیده بودم، امّا شیوه زندگی امام(ره) غیر قابل مقایسه است.»
اینچنین است که می بینیم هر کدام از مسئولین نظام که همانند او ساده زیستند به دلهای مردم راه می یابند و اگرغیرازاین باشد بر بایگانی خاطره های مردم سپرده می شوند.
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
پیامکی را مطالعه کردم که مرا سخت تکان داد و به فکر واداشت:
« دیروز می گفتم:
مشقهایم را خط بزن...مرا مزن
روی تخته خط بکش...گوشم را مکش
مهر را دردلم جاری کن...جریمه ام مکن
هرچه تکلیف می خواهی بگیر امتحان سخت مگیر
اما اکنون...
مرا بزن...امتحان سخت بگیر
مرا یک لحظه به دوران خوب مدرسه بازگردان
معلم عزیزم، روزت مبارک.»
و خدا نکند که این حسرت فردای ما باشد،
و این در صورتی است که ما حداکثر استفاده را از دوران خوب و شیرین مدرسه ببریم و از لحظه لحظه آن در جهت تعلیم و تزکیه خود استفاده کنیم.
پس، معلم عزیزم از تو ممنونم که یاور همیشگی من در دوران خوب مدرسه هستی،
بار دیگر می گویم، روزت مبارک.
پدر را زینت بود زینب(س)،
و برای حسن(ع) و حسین(ع) دست محبّت مادری،
و روح بهار بود برای کویر تشنه کربلا ،
زبان گویایی شد برای سر بریده حسین(ع) بر روی نیزه و کربلا را تداوم بخشید.
باران محبت او بر سر یتیمان تشنه کربلا بارید و دستان نوازشگرش مقتدای پرستاران دلسوز شد،
و ما دانش آموزان دبیرستان حضرت زینب(س) مفتخریم که آموزشگاه ما همنام آن شیرزن و بانوی شجاع کربلاست.
امیدواریم روز میلادش روز تولد همه خوبیها باشد.